پر گشودن به روز 22 / 2 / 88


اصلاً نمي دونم براي چي اينجام
اصلاً نمي دونم چي مي خوام بگم
.
.
.
شاید برای اینکه گفتنش آرومم می کنه
.
.
اميدوارم هيچ وقت ، هيچ وقت ، مجبور نباشید رو در رو با کسی بشینید و وصیتش رو گوش کنید
هیچ وقت و تحت هیچ شرایطی
مخصوصاً اگه عزیزترین کساتون باشن
پدر مادرتون
.
.
.
همیشه از این لحظه متنفر بودم
از گرمای آخرین آغوش
از طعم آخرین بوسه
از صدای لرزان
از بغض نترکیده
.
.
.
خدایا
همه مونو بیامرز
همه مونو
بزار نو بشیم
.
.
.
دلم هوس رنگین کمان کرده
.
.
.
هنوز هم نمی دونم چرا در 1:30 بامداد نیاز به گفتن این حرفا دارم
.
.
.
آروم نشدم
ولی گفتم
.
.
.
هیچی
.
.
.
خدایا ، فقط به تو امید بستم
کمکم کن



------------------------------------------------------------------------------------------------------

پی نوشت : اگه کامنت هایی که گذاشته شده رو مطالعه کنید متوجه می شوید جریان از چه قرار بوده

10 شاخه رز سیاه هدیه شده:

رز سیاه گفت...

بیخیال شو چی گفتم
بیخیال

ali se7en گفت...

bache joon make raftan be vasiat kardan vase 1000 nafaram miarze,,,che berese be pesare arshade khanevade:D
raftan khoone makan shod dige?:D:D
ishala be salamati berano bargardan

مريم بانو گفت...

برای یه بار تو زندگیم با علی سون موافقم
:D

خب راست میگه بچه
دیووووووووونه دارن میرن به بهترین جای دنیا
بعد تو باید اینجوری عزادار بشی؟
ایشالا که به سلامتی میرن و برمی گردن و خیالت راحت میشه
دل قوی دار رفیق
تا وقتی خدای بزرگ رو داری غم مخور
:)

رز سیاه گفت...

تا حالا در مورد معجزه زیاد خونده بودمو و شنیده بودم

سال ها بود که رنگین کمان ندیده بودم
سال ها
و در همون زمان هم فقط از دور رنگین کمان دیده بودم
تا حالا نشده بود که به سمتش حرکت کنم

امروز به معجزه ایمان آوردم
خدا هر روز به طریقی با ما انسان ها صحبت می کنه
ولی گوش زمینی ما قادر به درک اون نیست
عده ای کمی این پیام ها رو میگیرن

باورم نمیشه
دارم دیوونه میشم
منم امروز پیغام رو شنیدم
یا بهتر بگم دیدم
خدا با من صحبت کرد
به زبان رنگین کمان

امروز تمام کسانی که قزوین بودند از بین ساعت 5:30 تا 6:30 شاهد یک رنگین کمان بودند
نه از این رنگین کمان های معمولی
طیف هاش کاملاً از هم جدا بود
کاملاً
زیبا
درخشان
و پر رنگ
از این رنگین کمان های کم رنگ نبود

و این معجزه ای نیست که ازش صحبت می کنم
امروز تمام کسانی که دورو بر ساعت 6 در اتوبان قزوین کرج از جلوی نیروگاه گذشتند از درون رنگین کمان رد شدند
از زیرش نه
دقیقاً ار توش
آره
نمی دونم
شاید باور نکنی
ولی یک سر رنگین کمان از لاین وسط اتوبان شروع می شد

باورم نمیشه
خدایا
دوست دارم
عاشقتم

خیلی بزرگی
خیلی ی ی ی ی ی

کاش می تونستم ازش عکس بگیرم
کاش

هر چند
بعید میدونم معجزه در عکس ظاهر بشه
بعید می دونم

امروز دوباره متولد شدم
دوباره

اینجاست که باید گفت :ه
من پی به قدرت عشق هرگز نبرده بودم
پیدا نمیشدی تو شاید که مرده بودم
پیدا نمیشدی تو شاید که مرده بودم

مريم بانو گفت...

اووووووووووووووه
خدای من
!


خیلی باور نکردنیه
باااااروم نمیشه
خیلی باحااااااال بوده پس
خووووووش به حالت رز سیاااااااه
خیلی خوووووووووووش به حاااااااااااالت
دیگه چی می خوای دیگه بچه؟؟؟؟


:d


یه عاااالمه تبریک میگم بهت
خیلی زیاد

:d

... گفت...

يادداشت خداوند براي تو از طرف خداوند: پند گير، من فرياد تو را ميشنوم. اين صدا از دل تاريكي عبور ميكند از ميان ابرها ميگذرد با نور ستاره ها مي آميزد و در شعاع نور راهش را به سوي قلب من پيدا ميكند. بدان كه من صداي تو را ميشنوم. آسوده و آرام باش. آيا میدانی چه كسي برنامه هاي زندگي ، روياها و دانه هاي اميد را در تو قرار میدهد؟

♠Silence Depth♠ گفت...

خوشا به سعادتت که گوشت از اونها بوده که این لیاقت رو داشته
چشمت روشن

ali se7en گفت...

gahi vaghta fek mikonam bayad bishtar beshnasamet,,,kheyli bozorgi mard

فرهنگ گسیخته گفت...

همبستگی تنها راه نجات!
مرگ بر اونی که نمی خواد من و تو مابشیم

حياط خلوت گفت...

بازم خوبه كه رفتن مكه . هرچند منم وقتي پدر و مادرم ميرن همين حس رو دارم و گاهي به اين لحظه فكر مي كنم .. اما ازين جدي تر رو هم تجربه كردم ... اينكه بدونم يكي از عزيزام داره ذره ذره ميميره،‌با همون حال بخواد كه بره مكه چون آخرين آرزوش همينه و قبل از رفتنش ازم بخواد كه دوربين بذارم و وصيتش رو ضبط كنم ! .... تجربه ي سنگيني بود. هيچ وقت آخرين نگاهشو يادم نميره !...

ارسال یک نظر