پیش نوشت : پیشنهاد می کنم قبل از خواندن این پست نگاهی به این "مطلب" بیندازید
.
.
.
چه ها که در این یک سال بر ما نگذشت
آقای خاتمی سال پیش را به خاطر دارید ؟
به خاطر دارید از شما درخواست کردم نیایید ؟
به خاطر دارید به شما وعده دادم اگر قدم بردارید بر می خیزیم ؟
آقای خاتمی
به یاد دارید که در سال گذشته تولدتان را با حضور کوفی عنان و جمعی دیگر از بزرگان جهان که به بهانه کنفرانس دین در دنیای جدید به ایران آمده بودند را جشن گرفتید ؟
به راستی در فاصله 65 سالگی تا 66 سالگی شما چند سال طی شده ؟
هنوز هم نمی توانم باور کنم که تمام این اتفاقات که رخ داده در طول یک سال اتفاق افتاده باشد
.
.
.
همیشه دوستتان داشتم ولی نمی دانستم که چطور اینچنین مردمان را شیفته خود می کنید
تا روز 25 آذر
تا آنکه توانستم در چند متری شما بنشینم
شما سخن بگویید و من با گوش جان ببلعم
تازه آن زمان بود که متوجه شدم چرا شما را شمعی در باد می نامند
و حال می دانستم چرا محبوبید
چرا که چون شمع گرما و روشنی می پراکانید
.
.
دیروز روز بزرگ داشت حافظ بود
حافظ
به یاد دارید آن تفالی را که درشب یلدا 84 در میان 40 چراغیان زدید ؟
عشق بازی و جوانی و شراب لعل فام
مجلس انس و حریف همدم و شرب مدام
ساقی شکر دهان و مطرب شیرین سخن
همنشین نیک کردار و ندیم نیک نام
و این به حال و روز آن دوران چه شبیه بود
ولی هدفم از این حرف خاطره ای دیگر بود
خاطره شب یلدا سال گذشته که باز در بین قلم داران 40چراغ بودید
این بار نیز نتیجه جادوی انگشتتان و سحر کلام حافظ حقیقتی بود که بعدها معانیش را درک کردیم
ز در درآ و شبستان ما منور کن / هوای مجلس روحانیان معطر کن
اگر فقیه نصیحت کند که عشق مباز / پیاله ای بدهش گو دماغ را تر کن
به چشم و ابروی جانان سپرده ام دل و جان / بیا بیا و تماشای طاق و منظر کن
ستاره ای شب هجران نمی فشاند نور / به بام قصر برآ و چراغ مه پر کن
بگو به خازن جنت که خاک این مجلس / به تحفه برسوی فردوس و عود مجمر کن
ازین مزوجه و خرقه نیک در تنگم / به یک کرشمه صوفی وشم قلندر کن
چو شاهدان چمن زیر دست حسن تواند / کرشمه بر سمن و جلوه بر صنوبر کن
فضول عقل حکایت بسی کند ساقی / تو کار خود مده از دست و می به ساغر کن
طمع به قند وصال تو حد ما نبود / حوالتم به لب لعل همچو شکر کن
لب پیاله ببوی آنگهی به مستان ده / بدین دقیقه دماغ معاشران تر کن
پس از ملازمت عیش و عشق مهرویان / ز کار ها که کنی شعر حافظ از بر کن
.
.
.
به راستی به مانند همیشه حضرت حافظ به حقیقت گفت
به راستی که با دل و جان به راحت افتادیم
بر زیر ستارگان شب بر بام قصر های کوچکمان شدیم و فریاد بر آوردیم : الله اکبر
و دیدید که جوانان این خاک بر خون خود غلتیدند و بر فردوس شدند
.
.
.
سال گذشته شما را کوروش زمانه نامیدم
و از شما ممنونم که به من و دیگران ثابت کردید که اینچنین هستید
.
.
.
باز امسال نیز چون سال گذشته از شما درخواستی دارم
آقای خاتمی ، برایمان لبخند بزنید که لبخند شما امید ماست
ممنونم
.
.
.
تولدتان مبارک
------------------------------------------------------------------------------------------------------
پ.ن. 1 : از "راسپین" ممنونم که این فرصت رو به من داد تا بتونم آقای خاتمی رو از نزدیک ببینم
پ.ن. 2 : اگر روی عکس ها کلیک کنید بزرگ می شوند
------------------------------------------------------------------------------------------------------
پ.ن. 1 : از "راسپین" ممنونم که این فرصت رو به من داد تا بتونم آقای خاتمی رو از نزدیک ببینم
پ.ن. 2 : اگر روی عکس ها کلیک کنید بزرگ می شوند
3 شاخه رز سیاه هدیه شده:
بغض کردم رفیق...
تولد این مرد بزرگ مبارک
مطمئنم که تو این یه سال به اندازه 8 سال ریاست جمهوریش سختی کشیده. خوشحالم که حداقل با تولدش فرصت شاد بودن رو به ملت غمگین ما داده
دوسش دارم
سلام دوست عزیز . از بلاگ مریم بانو اومدم اینجا . دیدم تولد سید هم هست . من هم وقتی که از نزدیک دیدم شون زبونم گرفته بود . فقط میخواستم بدونم شما همون رز سیاه خودمون توی 360 هستین یا یکی دیگه هستین . البته از ظاهر بلاگ تون این طور به نظر میاد که یکی دیگه باشین . چون اون رز سیاه قدیمی ما اهل سیاست نبود تا جایی که یادم میاد . در هر صورت از آشنایی تون خوشحال شدم
با درود و سپاس فراوان : شهرام
نامت هنوز ورد زبانهاست!!!!ه
ارسال یک نظر