قرعه فال چرخید و چرخید
زمین ، آسمان ، باد ، کوه ، رود ، درخت انتخاب گشتند
و در نهایت مرا برگ نام شد
و حکمت بر آن شد آن زمان که باد ، ابر ، آن بیوه سیاه پوش ، را با خود آورد و پریشان بر دامن آسمان گریست
و مهر چون دایه ای با مهربانی دست بر سر درخت ، مادرم ، پدرم ، کشید ، من ، برگ ، این کودک هزار قول چشم بگشایم و فریاد برآورم :
زندگی ، زندگی
کس نشنید
و درخت در ابتدا چون مادری نرم بر آغوشم گرفت تا زوری گیرم و سپس چون پدری سخت بر کارم گرفت تا روزی گیرم
و حکمت بر آن بود که مادرم ، پدرم ، بر سوگم بنشیند
پس باد ، آن جارچی فوضول دهن لق ، خبر از خزانم آورد
زردیدم ، خشکیدم
و باز چون لحظه تولد ، ابر ، این شریک در غم همگان ، برایم زار زار گریست
و در نهایت مردم
مادرم ، پدرم ، رهایم کرد
افتادم
بر زمین پست افتادم
و آن زمان که شوریده دلی بریده از شور زندگی پای بر سرم نهاد
نجوایی از تن خشک و بی جانم بر خواست
و این بار بر دل همگان نشست
عشق ، عشق
12 شاخه رز سیاه هدیه شده:
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه ی فال به نام من دیوانه زدند
زیبا بود
از قلم نیافتید
یا حق
بسیار زیباست
***
**
*
zende bad derakht ke ta zende ast hich ghondagh tofangi az an sakhte nakhahad shod.besyar ziba bod.
*
**
***
خش ش ش خش ش ش ... یا عشق عشق؟ چقدر زیبا بود! تا حالا دقت نکرده بودم!!! شاد باشی
kheily ghashang bood ...!!!
و این بار بر دل همگان نشست
تو که می دانی ء
پاییز یادمان داده است
از گناه دل بگذریم
ولی از سر دل نگذریم !
عــــــــــــــشق
عشق بازی کار بازی نیست ای دل سر به باز
ورنه گوی عشق نتوان زد به چوگان هوس.........
man baz ham khondam,kheili kheili zibast:)
اين صداي خش خش برگا اوج عشق رو ميرسونه
خيلي دوستش دارم
از اون دوست داشتنايي كه نميتونم دربارهاش چيزي بگم و فقط ازش لذت ميبرم
...
امانت را عرضه داشتیم بر آسمان ها و زمين
سر باز زدند از آنکه به دوش کشندش
انسان اما به دوشش کشيد
او بود بس ستمکارِ، بس نادان
؟!
تا کيفر دهيم به آن دورويان از مرد و زن
و شريک گيرندگان مر خدا را ، از مرد و زن
و بازگردد خدا، به باورمندان از مرد و زن
که خداست پوشاننده ی مهربان
72 احزاب
برگردان آزاد
ارسال یک نظر