چرا ؟
چرا نوروز ؟
نوروز دقیقاً چه ویژگی هایی داره که اونو به عید آغاز سال مبدل میکنه ؟
آیا اول فروردین روز مهمی از نظر تاریخی هستش؟
نه
آیا از نظر اسطوره ای اهمیت خاصی داره ؟
آره ولی مگه روز تحویل سال در تمام تمدن های جهان روزی مهم و اسطوره ای در نظر گرفته نمی شه ؟ پس دست کم در نظر انسان امروزی این امر چندان اهمیت نداره
در واقع اهمیت نوروز در علمی بودنشه . زمین روی مداری بیضی شکل به دور خورشید میچرخه و در نقطه ای از این مدار، زمین به جایی می رسه که اعتدال بهاری نامیده می شه . این نقطه همان جایی است که در جغرافیای ایران زمین آغاز بهار بوده .
آیا این موضوع کافیه تا نوروز چنین اهمیتی پیدا کنه ؟
نکته ای که شاید خیلی از ماها از اون غافل باشیم اینه که نوروز آغاز بهار نیست . یا بهتر بگم تنها در نیمکره شمالی آغاز بهار است و در نیمکره جنوبی آغاز فصل پاییز است . و در مورد سیارات دیگه ای که به دور خورشید ما میگردند هیچ چیز خاصی نیست و در نقاط دیگر دنیای بزرگ ما ( ستارگان و کهکشان های دیگه ) هم همین طور .
راستش دلم میخواهد یک بار هم که شده موقع نوروز به جای اینکه توجهمون را به زیبایی های بهار جلب کنیم به این نکته دقت کنیم که موقع نوروز "عملاً هیچ اتفاقی نمی افته" !
ما انسان هایی کوچک هستیم که روی جایی به نام زمین که سیاره ای معمولی است زندگی می کنیم .
زمین ما در میان هشت سیاره و 162 قمر و 5 سیاره کوتوله و صدها هزار سیارک و میلیون ها شهاب سنگ و دنباله دار منظومه شمسی قرار داره . منظومه شمسی ما خورشیدی بسیار معمولی و متوسط داره که اون هم هیچ برتری خاصی به دیگر سیارات نداره . منظومه ما در گوشه ای پرت از جایی قرار گرفته به نام کهکشان راه شیری . کهکشان ما کهکشانی است معمولی در میان چندین کهکشان معمولی دیگر و اگر بهتر بگم یکی از میلیاردها کهکشان است . کهکشان ما هیچ جایگاه خاصی در میان کهکشان های عالم نداره و عالم ما چنان وسیع است که نور با سرعت 300,000 کیلومتر بر ثانیه میلیاردها سال طول میکشه تا سرتاسرش را بپیماید . حالا دقت کنید برای چنین نقطه کوچکی از کیهان چه واقعه ای رخ میده ؟
صرفاً وارد یکی از نقاط مداری اش میشود . همین!
انسانهایی چنین معمولی چرا باید چنین چیزی برایشان اهمیت داشته باشه ؟
زمین اگه اهمیتی برای ما داشته باشه از این جهت است که " حیات " داره ، از اینکه انسان هایی چون ما ( نزدیک به هفت میلیارد نفر ) کنار ما زندگی میکنند . از این همه انسان کسانی هستند که برای اینکه اوضاع " حیات " انسان ها کمی بهتر شود کوشیده اند و میکوشند .
وقتی در واقعه مثل اعتدال بهاری یا نوروز تنها " حیات " است که اهمیت پیدا میکنه می توانیم به این نتیجه برسیم که بهتره نوروز را بهانه ای کنیم برای افرادی از حق حیات خود گذشتند تا حیات برای انسان های دیگر راحتتر شود . درفش برداشتن کاوه و گرز کوبیدن فریدون و تیر انداختن آرش تاثیری بر چرخش سیارات این عالم نداشت و هر چه بود برای زمینیان بود و ایرانیان .
پس نوروز پریدن تیر با بال های روح آرش است
نوروز سر دادن بابک در راه وطن است
نوروز سبزیه روان سهراب است
نوروز حقیقت گویی رامین است
نوروز سینه سپر کردن نداست
.
.
.
نوروز مبارک
------------------------------------------------------------------------------------------------------
پ . ن . : 88 رو دوست داشتم ، چون تا حالا نشده بود که چنین احساس رشد کنم